رابرت جی استرنبرگ متولد ۸ دسامبر ۱۹۴۹ یک روانشناس آمریکایی است. او استاد توسعه انسانی در دانشگاه کرنل است.
استرنبرگ دارای مدرک لیسانس از دانشگاه ییل و دکترا از دانشگاه استنفورد، زیر نظر مشاور گوردون بوور است. او دارای سیزده دکترای افتخاری از دو دانشگاه آمریکای شمالی، یک دانشگاه آمریکای جنوبی، یک دانشگاه آسیایی و نه دانشگاه اروپایی است و علاوه بر این دارای استادی افتخاری در دانشگاه هایدلبرگ در آلمان است. او یکی از همکاران برجسته مرکز روان سنجی در دانشگاه کمبریج است.
از جمله کمک های عمده او به روانشناسی، برجسته ترین آنها نظریه سه گانه هوش و چندین نظریه تأثیرگذار مرتبط با خلاقیت، خرد، سبک های تفکر، عشق، نفرت و رهبری است. نظرسنجی مروری بر روانشناسی عمومی، که در سال 2002 منتشر شد، استرنبرگ را به عنوان شصتمین روانشناس پر استناد قرن بیستم معرفی کرد.
تحصیلات:
لیسانس روانشناسی از دانشگاه ییل (1971)
دکترای روانشناسی از دانشگاه استنفورد (1975)
نظریات:
نظریه سه وجهی هوش: هوش را به سه دسته تحلیلی، خلاقانه و عملی تقسیم میکند.
نظریه مثلثلی عشق: عشق را ترکیبی از سه مؤلفه صمیمیت، شور و تعهد میداند.
نظریه هوش موفق: معتقد است که هوش فقط به تواناییهای شناختی محدود نمیشود، بلکه شامل مهارتهای عملی و اجتماعی نیز میشود که برای موفقیت در زندگی لازم هستند.
کتابها:
هوش: شناختهها و ناشناختهها (1985)
عشق: نظریه و تحقیق (1988)
رهبری: نظریه و تمرین (2001)
خلاقیت: نظریه، تحقیق و تمرین (2005)
دانشآموز موفق: راهکارهایی برای ارتقای هوش، خلاقیت و رهبری در مدارس (2010)
جوایز و افتخارات:
جایزه انجمن روانشناسی آمریکا برای سهم برجسته در علم روانشناسی (1985)
جایزه گوردون آلپورت برای تحقیقات برجسته در زمینه روانشناسی شخصیت و اجتماعی (1992)
جایزه کتاب سال انجمن روانشناسی آمریکا (2005)
سایر فعالیتها:
رئیس انجمن روانشناسی آمریکا (1998-2000)
سردبیر مجله روانشناسی شخصیت و اجتماعی (1985-1988)
استاد برجسته توسعه انسانی در دانشگاه کرنل
میراث:
رابرت استرنبرگ با تحقیقات و نظریات خود درک ما را از هوش، خلاقیت، رهبری و عشق به طور قابل توجهی ارتقا داده است.
نکات تکمیلی:
استرنبرگ به خاطر توانایی منحصر به فرد خود در سادهسازی مفاهیم پیچیده روانشناختی و ارائه آنها به زبانی قابل فهم برای عموم مردم شناخته شده است.
او سخنران و نویسندهای پرکار است و مقالات و کتابهای متعددی در زمینههای مختلف روانشناسی منتشر کرده است.
تحقیقات استرنبرگ کاربردهای عملی متعددی در زمینههای مختلف از جمله آموزش، کسب و کار و روابط شخصی دارد.
نظریات کلیدی رابرت استرنبرگ:
رابرت استرنبرگ به خاطر نظریات خلاقانه و بدیعش در زمینههای مختلف روانشناسی، به خصوص هوش، خلاقیت، عشق و رهبری شناخته شده است. در اینجا به برخی از نظریات کلیدی او میپردازیم:
استرنبرگ هوش را فراتر از تستهای IQ میداند و آن را به سه دسته تحلیلی، خلاقانه و عملی تقسیم میکند:
هوش تحلیلی: توانایی حل مسائل، تجزیه و تحلیل اطلاعات و استدلال منطقی
هوش خلاقانه: توانایی تولید ایدههای جدید، حل مشکلات به روشی نوآورانه و تفکر خارج از چارچوب
هوش عملی: توانایی استفاده از مهارتها و دانش برای حل مشکلات واقعی و انجام وظایف در دنیای واقعی
او معتقد است که هر فرد ترکیبی منحصر به فرد از این سه نوع هوش را دارد و برای موفقیت در زندگی به تعادل بین آنها نیاز دارد.
مثال:
فرض کنید دانشآموزی در حل مسائل ریاضی (هوش تحلیلی) مهارت دارد، اما در ارائه ایدههای جدید برای پروژههای علمی (هوش خلاقانه) مشکل دارد. برای موفقیت در این درس، او باید راهی برای تقویت هوش خلاقانه خود پیدا کند، مثلاً با همکلاسیهایش همفکری کند یا از روشهای خلاقانه حل مسئله استفاده کند.
این نظریه عشق را ترکیبی از سه مؤلفه صمیمیت، شور و تعهد میداند:
صمیمیت: احساس نزدیکی و ارتباط عمیق با شریک زندگی
شور: جذابیت و اشتیاق شدید نسبت به او
تعهد: تصمیم برای ماندن در رابطه حتی در زمانهای دشوار
بر اساس این نظریه، عشقهای مختلف ترکیبات متفاوتی از این سه مؤلفه را دارند.
عشق صمیمی: صمیمیت بالا، شور و تعهد کم
عشق پرشور: شور بالا، صمیمیت و تعهد کم
عشق تعهدی: تعهد بالا، شور و صمیمیت کم
عشق کامل: صمیمیت، شور و تعهد بالا
مثال:
دو زوج را در نظر بگیرید. زوج اول در رابطه خود احساس نزدیکی و صمیمیت عمیقی دارند (صمیمیت بالا) اما شور و اشتیاق اولیه خود را از دست دادهاند (شور کم) و تعهد دارند که در کنار هم بمانند (تعهد بالا). زوج دوم احساس شور و اشتیاق شدیدی نسبت به یکدیگر دارند (شور بالا) اما هنوز به اندازه کافی یکدیگر را نمیشناسند (صمیمیت کم) و تصمیمی برای ماندن در رابطه در بلندمدت ندارند (تعهد کم). بر اساس نظریه استرنبرگ، رابطه زوج اول "عشق تعهدی" و رابطه زوج دوم "عشق پرشور" محسوب میشود.
در این نظریه، استرنبرگ هوش را فقط به تواناییهای شناختی محدود نمیکند، بلکه شامل مهارتهای عملی و اجتماعی نیز میشود که برای موفقیت در زندگی لازم هستند.
او معتقد است که افراد باهوش موفق کسانی هستند که میتوانند از هوش خود برای:
حل مشکلات واقعی: با استفاده از هوش تحلیلی و خلاقانه
انجام وظایف به طور موثراثر: با استفاده از هوش عملی
برقراری روابط مثبت: با استفاده از هوش اجتماعی
رسیدن به اهداف خود: با استفاده از هوش عاطفی
استفاده کنند.
کاربرد نظریات استرنبرگ:
نظریات استرنبرگ کاربردهای عملی فراوانی در زمینههای مختلف از جمله آموزش، کسب و کار و روابط شخصی دارد.
در آموزش: معلمان میتوانند از نظریه سه وجهی هوش برای تدریس به روشهای مختلف و متناسب با نیازهای هر دانشآموز استفاده کنند.
در کسب و کار: مدیران میتوانند از نظریه هوش موفق برای استخدام و آموزش کارکنان، ایجاد تیمهای موثر و افزایش بهرهوری استفاده کنند.
در روابط شخصی: افراد میتوانند از نظریه مثلثلی عشق برای درک بهتر روابط خود، تقویت صمیمیت و تعهد و حل تعارضات به روشی موثر استفاده کنند.